فراشناخت و کاربردهای آن در آموزش
رویکرد خبر پردازی مجموعه ای نظریه است که وجه اشتراک همه ی آنها این است که یادگیری انسان را یک فعالیت مستمر پردازش اطلاعات می داند. این رویکرد به مطالعه ی راههایی می پردازد که آدمیان به توسط آنها دانش را کسب، ذخیره و یادآوری می کنند و مورد استفاده قرار می دهند.
در روانشناسی خبر پردازی، فرایندهای خبر پردازی در انسان با فرآیندهای خبر پردازی در کامپیوتر شبیه دانسته شده اند. به طور کلی روانشناسان در تمام طول تاریخ روانشناسی سعی کرده اند فرآیندهای ذهنی و رفتاری انسانها را به کمک الگوهایی خارج از انسان تبیین کنند که عمده ترین آنها ماشین بوده است، حال با موضوع ساعت یا پیشرفته ترین آن یعنی کامپیوتر. همین توجه به ماشین در نهایت منجر به پایه گذاری، مهندس شناختی توسط نورمن گردید که معتقداست نظام های تعاملی بین انسان و ماشین از میزان اشتباهات انسان می کاهد.
تعریف یادگیری در رویکرد خبر پردازی:
یادگیری، توانایی انجام ماهرانه یک تکلیف است که شامل: یادآوری هدفمند وعملکرد ماهرانه می باشد.
قوانین یادگیری:
1) قانون رابطه علی: یعنی بین عمل و بازده عمل یک رابطه ی علی وجود دارد.
2) قانون یادگیری علی: یعنی اعمالی که بازده مطلوب دارند تکرار شوند و اعمالی که بازده نامطلوب دارند تکرار نشوند.
3) قانون بازخورد اطلاعاتی: یعنی نتیجه یک رویداد بعنوان اطلاع یا خبر درباره ی آن رویداد عمل می کند.
شیوه های یادگیری:
1) افزایش یادگیری: رمز گردانی اطلاعات جدید بر حسب طرحواره های قدیم که بیشتر شامل جذب است.
2) شکل گیری ساختار: یادگیری طرحواره های تازه مثل: رانندگی در دفعه ی اول که دشوارترین نوع یادگیری است.
3) دقیق شدن: انطباق کامل دانش به یک تکلیف، در این روش تمرین زیاد لازم است. تندترین شیوه ی یادگیری است در واقع دقیق شدن یعنی پالایش یک طرحواره ی جدید.
4) یادگیری از راه قیاس: مقایسه ی طرحواره ی جدید با قدیم. در این روش باید ابتدا طرحواره ی مناسب یافت شود و در موقعیت جدید بکار رود یعنی بر اساس مدلهای قبلی، تجارب تازه ارزیابی و تفسیر شوند.
نظام یاد:
در نظریه های خبر پردازی فرایندهای یادگیری، بیاد سپاری و یادآوری در ارتباط با یکدیگر مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند.
حافظه ی حسی: نخستین مرحله خبر پردازی است که به آن مخزن حسی یا ثبت حسی نیز می گویند. در واقع نظام کلی گیردنده های حسی ما را حافظه حسی می گویند. این گیرنده ها تأثیرات محرکها را برای 1 تا 3 s در خود نگاه می دارند و در این فاصله اطلاعات انتخاب شده به حافظه کوتاه مدت بر اثر توجه فرستاده می شود و بقیه حذف یا فراموش می شود. پس نخستین عامل مهم در یادگیری توجه و دقت است.
حافظه کوتاه مدت: اطلاعات در حافظه کوتاه مدت به صورت (صوتی، دیداری، معنایی) رمز گردانی می شوند و حدود 30s در حافظه کوتاه مدت باقی می ماند که اگر (تمرین یا مرور، بسط معنا و سازمان دهی) شوند به حافظه دراز مدت می روند.
اطلاعات حافظه کوتاه مدت از دو منبع تغذیه می شوند: 1- حافظه حسی 2- حافظه دراز مدت.
حافظه کوتاه مدت را حافظه هشیار نیز می گویند. زیرا از تمام محتوای آن آگاه هستیم. همچنین به آن حافظه فعال نیز می گویند. زیرا بطور فعال در ارتباط با اطلاعاتی است که می خواهند به حافظه دراز مدت برود. حافظه کوتاه مدت برای رفع نیازهای آنی بکار می رود و گنجایش آن محدود است:
2 7 قطعه یعنی حفظ کردن دو شماره تلفن 7 رقمی از عهده حافظه ما بر نمی آید.
حافظه دراز مدت: حافظه ی تمام عمر می باشد. اگر اطلاعات ر مز گردانی و تکرار و معنا دهی شوند به حافظه دراز مدت برای همیشه راه می یابند.
انواع حافظه ی دراز مدت:
1) حافظه رویدادی: خاطرات، فیلم ذهنی
2) حافظه معنایی: معنا بصورت گزاره (علی کتاب را خرید) یا طرحواره (خریدن از فروشگاه) ذخیره می شود.
3) حافظه روندی: چگونگی روند انجام یک کار مثل: تعمیر کردن، بازی کردن
گنجایش حافظه دراز مدت نامحدود است و طول مدت نگهداری اطلاعات از چند دقیقه تا تمامی عمر بطول می انجامد. بزرگترین محدودیت حافظه دراز مدت، غیر فعال بودن آن است که بازیابی را مشکل می سازد.
فرایند های حافظه یا شناخت:
1) مرور: دو کار می کند: حفظ اطلاعات در حافظه کوتاه مدت و انتقال آنها به حافظه دراز مدت. بهترین روش مرور دسته بندی ویژگیهای مشترک و همگون سازی پس تکرار و مرور است.
2) معنا دهی: استفاده از اطلاعات موجود در طرحواره های قبلی برای فهمیدن مطالب جدید. اینکار با افزودن جزئیات و شاخ و برگ بیشتر بهتر صورت می پذیرد.
3) سازماندهی: بهترین شیوه یادگیری مطالب پیچیده است که بر اساس شباهتها و تفاوتها استوار می باشد.
یادآوری و فراموشی:
فراموشی یعنی ناتوانی در بیاد آوردن اطلاعات از حافظه دراز مدت. شاید اطلاعاتی که فکر می کنیم فراموش کرده ایم اصلاً به حافظه دراز مدت وارد نکرده ایم پس یادگیری یعنی اندوزش اطلاعات در حافظه دراز مدت و فراموشی واقعی یعنی از بین رفتن اطلاعات در حافظه دراز مدت.
بطور کلی:
علت فراموشی در حافظه حسی: بی توجهی
علت فراموشی در حافظه کوتاه مدت: گنجایش محدود (جانشینی اطلاعات جدید بجای قدیم)، محواثر (حذف خود بخودی)
علت فراموشی در حافظه دراز مدت:
1) سرکوب یا واپس زدن: ناتوانی بیاد آوردن رویدادهای ناخوشایند(فراموشی هیجانی)
2) تداخل: بازداری پس گستر و بازداری پیش گستر
3) مشکلات بازیابی: نداشتن سرنخ ها و نشانه ها
نتیجه گیری:
تعریف یادگیری: انتقال اطلاعات به حافظه دراز مدت همان یادگیری است.
تعریف یادآوری: استفاده از اطلاعات حافظه دراز مدت به صورت:
1) بازشناسی: تشخیص درست مطلب از میان مطالب دیگر
2) بازخوانی: فراخوانی از حافظه
ویژگیهای کلاسی نورمن _ خبر پردازی:
1- شناخت معلم از ساخت شناختی دانش آموز
2- اجازه دادن معلم به دانش آموز برای طرح سؤالات
3- ارائه مطالب متناسب با ساخت شناختی دانش آموز 4- کم دانستن و زیاد دانستن مانع سؤال توسط دانش آموز می شود.
5- باید نوعی توازن بین ساخت شناختی و مطالب ارائه شده باشد.
راهنمایی هایی به معلمان در استفاده از نظریه ی خبر پردازی
توجه دانش آموزان را به مطالب درسی جلب کنید.
مثال:
1) پیش از آغاز درس توجه دانش آموزان را به خود جلب کنید. با یک سؤال درس خود را شروع کنید تا کنجکاوی دانش آموزان را برانگیزید.
2) تحرک داشته باشید، از حرکات سر ودست خود استفاده کنید، از یکنواخت صحبت کردن بپرهیزید.
3) با نزدیک شدن به دانش آموزی که در ضمن تدریس شما حواسش پرت شد، توجه او را به خود جلب کنید. نام او را صدا بزنید، و در صورت امکان سؤال ساده ای که بتواند جوابش را بدهد از او بپرسید.
4) هدف درس را به دانش آموزان بگویید. فایده و اهمیت درس را برای آنها توضیح دهید.
5) از دانش آموزان بپرسید تا بگویند چرا یادگیری مطالب درس برای آنها مفید است.
6) از طریق پرسیدن سؤالهایی نظیر " اگر... چه اتفاقی می افتد؟ " کنجکاوی دانش آموزان را تحریک کنید.
7) از امور غیر مترقبه استفاده کنید(مثلاً معلم پیش از تدریس درسی درباره ی فشار هوا می تواند با زیاد باد کردن یک بادکنک باعث ترکیدن آن بشود).
8) شرایط فیزیکی را با تغییر دادن وضع صندلیها یا از راههای دیگر تغییر دهید.
9)کانالهای گیرنده ی حسی را از طریق تدریس دروسی که نیاز به لمس کردن، بوییدن، یا چشیدن دارند تغییر دهید.
10) تحرک، حرکات بدنی، و صدای خود را تغییر دهید.
11) از رفتارهایی که موجب حواس پرتی می شوند، مانند زدن مداد بر روی میز یا دست زدن به موهایتان خودداری کنید.
به دانش آموزان کمک کنید تا نکات مهم را از نکات غیر مهم جدا کنند و بر مطالب با اهمیت تأکید بورزند.
مثال:
1)هدفهای آموزشی را در اختیار دانش آموزان قرار دهید تا از قبل بر آنها معلوم گردد که چه چیزی را باید بیاموزند مطالبی را که توضیح می دهید با هدفهای آموزشی مرتبط باشد. «حال می خواهم به طور دقیق برای شما اطلاعاتی را توضیح دهم که برای رسیدن به هدف شماره ی یک که در روی تابلو نوشته شده به آن نیاز دارید. "
2)وقتی که به مطلب مهمی می رسید، مکث کنید، از دانش آموزان بخواهید تا آن را تکرار کنند. آن مطلب را با گچ رنگی بر روی تابلو بنویسید، یا از دانش آموزان بخواهید تا آن مطلب را در جزوه یا کتاب خود علامت گذاری کنند.
به دانش آموزان کمک کنید تا اطلاعات جدید را با آنچه از قبل می دانند ارتباط دهند.
مثال:
1) پیش نیاز ها یا رفتار های ورودی را مرور کنید تا یادگیرندگان اطلاعات مورد نیاز برای یادگیری موضوع تازه را به یاد آورند. " چه کسی می تواند تعریف چهارضلعی را بگوید؟ خوب، متوازی الاضلاع چیست؟ آیا مربع یک چهارضلعی است؟ مربع متوازی الاضلاع است؟ ما دیروز در این باره چه چیزی یاد گرفتیم؟ امروز انواع دیگر چهارضلعی را یاد خواهیم گرفت."
2) طرح یا نموداری را مورد استفاده قرار دهید تا از طریق آن رابطه ی میان آنچه را قبلاً گفته اید و آنچه را که بعداً خواهید گفت نشان دهید. " حال که شما با وظایف نخست وزیر آشنا شدید، جای آن را در نمودار دولت چگونه پیدا می کنید؟ "
3) تکالیفی به دانش آموزان بدهید که در آن اطلاعات آموخته شده عملاً مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال، پس از آموزش نحوه ی محاسبه میزان جذب کالری و مصرف آن به توسط بدن، از دانش آموزان بخواهید تا بر اساس آنچه می خورند و فعالیتهایی که انجام می دهند در طول یک هفته تعیین کنند که بیش از آنچه کالری مصرف می کنند کالری جذب می کنند یا کمتر از آن.
فرصت تکرار و مرور اطلاعات را به دانش آموزان بدهید.
مثال:
1) درس خود را با مرور مختصری از تکالیفی که دانش آموزان باید انجام می دادند آغاز کنید.
2) از آزمونهای مختصر به طور مرتب استفاده کنید.
3) تمرین وتکرار مطالب را به صورت بازی درآورید، یا از دانش آموزان بخواهید تا با هم کار کنند و همدیگر را بیازمایند.
موضوعات درسی را به طور سازمان یافته و روشن ارائه دهید.
مثال:
1) منظور خود را از آموزش درس به طور کاملاً روشن برای یادگیرندگان توضیح دهید.
2) رئوس مطالب درس را در آغاز درس در اختیار دانش آموزان قرار دهید، و در صورت امکان آن را بر روی تابلو یا اورهد بنویسید تا خود به ترتیب آنها را دنبال کنند. وقتی که دانش آموزان سؤالی می کنند یا توضیحی می دهند آن را به رئوس مطالب ارتباط دهید.
3) در پایان هر بخش و در پایان درس خلاصه ای از آنچه را که گفته اید برای یادگیرندگان بازگو کنید.
بر معنی مطالب تأکید کنید نه بر حفظ طوطی وار آنها.
مثال:
1) در آموزش یک کلمه ی تازه به دانش آموزان کمک کنید تا این کلمه را به کلمه ای که قبلاً یاد گرفته اند ربط دهند. کلمه ی " مدور" با کلمه ی " دور" هم ریشه است و معنی آن " گرد" است.
2) در آموزش مفاهیم باقیمانده، از دانش آموزان بخواهید اشیاء را در مجموعه های 2، 3، 4، 5، 6، و 7 تایی دسته بندی کنند و در هر مورد از آنها بپرسید چه چیزی باقی می ماند.
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 09 بهمن 1401 (02:35)
- گزارش تخلف مطلب